روزنگارهای شهاب الدین پورمشیر

قدم نو رسیده مبارک!

سلام!  ساعت 8:30 امروز پانزدهم دی ماه 1394، دقیقاً شهاب الدین پورمشیر، 40روزه می شود! چهل روزی که برای من که پدرش هستم، زودتر از آن چه فکر می کردم گذشته! و شاید روزهای اول، دیدن فرزند تازه از راه آمده، بیش تر بغض همراه خودش داشت! دست خودم نبود! شاید به جهت علاقه ی وافر بود و شاید هم به جهت پیشینه ی من و مادرش! که هیچ گاه به مادرش چیزی نگفتم!  دیدن کودک شیرخوار، ناخودآگاه، بی اختیار و در هرلحظه ای که باشم، مرا یاد «کودک شش ماهه» ای می اندازد که «عزیز دردانه» ی خدا بوده! و از همان روزها، دست توسل به آستان آسمانی حضرت خاتون، بانو «رُباب»-سلام الله علیها- بلند کردم و در خلوت، برای شان های های گ...
15 دی 1394
1